زبانحال حضرت زینب در شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
تقصیر سنگهاست، پَرت گُر گرفته است از سوزِ تشنگی جگرت گُر گرفته است یک دشتِ لاله در نظرت گُر گرفته باز انـگـار خـانـۀ پـدرت گُـر گـرفـتـه بـاز نـیـزه شکـسـتهها به تنت گـیـر دادهاند! حـتی به کـهـنه پـیـرهـنت گـیـر دادهانـد کـیـسه برای اُجـرت قـتـل تو دوخـتـنـد باور کنم!؟ تو را به سه مَن جو فروختند تکیه نـزن به نـیـزۀ غـربت غـریب من زینب که هست، حضرت شیب الخضیب من گـفـتم کـفـن کـنم به تـنـم؟ تو نخـواستی گـفـتم به شـمر رو بـزنم؟ تو نخـواستی حالا بگو چه کار کنم پشت و رو شدی؟ بـا تــیـغ کُـنـد آخـرِ سـر روبـرو شـدی ماندم به زیر تیغ چرا مست میروی!؟ داری به قتل صبر تو از دست میروی جانـم به یک اشارۀ انگـشت شمر رفت حیف از محاسن تو که در مُشت شمر رفت |